رسالت عظیم
اگر در تاریخ اسلامی بنگریم، میبینم که انسانیت، گرفتار سرکشان خشنی شده است که به امت اسلامی بدبختی را چشاندند و با حق و دین و فضیلت، مبارزه کردند تا مصالح حقیر خود را زنده کنند.
و سردسته آنها سرکشی جنایتکار به نام یزید ابن معاویه بود . این ستمکار بر حرمت خدا و رسولش تعدی کرد و با جسارت و غاصبانه و فریبکارانه از روی ضعف اراده مردم و تجمع شدن آنها بر لقمه بی ارزش دنیا که مردم را وارد آتش دوزخ میکند و چه بد جایگاهی است، بر منبر رسول اعظم بالا رفت.
و پیش از او سرکشان زمان در دوره نوح ع و سرکشی به نام نمرود و عمال او در زمان پیامبر ابراهیم ع و فرعون و سربازانش در زمان نبی، موسی ع و جالوت و همدستانش در زمان پادشاهی طالوت و داوود ع و کاهنان معبد بنی اسرائیل در زمان عیسی ع و بزرگان قریش و سقیفه آنها در زمان رسول الله ص و معاویه و پاسبانهای او در زمان امیرالمومنین ع و پس از او ، بنی عباس و لشکریان انها بودند.
و اکنون نیز این حالت مبارزه با پروژه خدا و جنگ با خلیفه خدا که سرپرست این پروژه الهی است و جنگ با پیروان خلیفه خدا ادامه دارد ...
درسها و عبرتهایی را از انقلاب حسین ع آموخته ایم ؛
همان حسینی که پروژه خدا را برپا داشت و همه چیز خود را برای به سرانجام رساندن و تثبیت این طرح بر مبنای متین و استوار آن با خون پاک خود و خون اهل بیتش ع و خون اصحاب و یاران پاکش و به قیمت اسیرشدن عیال خودفدا کرد.
بله دشمنان آنها را از شهری به شهر دیگر میبردند و آنها در نهایت حزن و اندوه بودند و افسردگی و حسرت به خاطر آن همه اسرافی که در حق آنها شده بود و سرهایی که بر سر نیزه ها بالا میرفت ،بر آنها فزون یافته بود.
و اینها همه به اسیران یادآوری میکرد که کربلا تمام نشده است و تا زمانی که فرزند فلانی بر سر کار است ، هرگز تمام نخواهد شد هرچند دین خدا و طرح و پروژه او ثابت باشد .
ولی واجب است تا این پروژه کامل شود و واجب است تا زینب ام المصائب که معلمی بزرگ بود ، آن را تکفل کند و آن را به پا دارد ؛ همان زینبی که بر همه این مصیبتها از زمان شهادت رسول الله ص تا امروز شاهد بود .
بله تا امروز و در زمان فعلی ما !
و او درباره آن جایگاههای دردناک و شدیدی که اسلام بر آنها گذشته و بعد از این از آنها خواهد گذشت به مردم شهادت میدهد.
ای دوستداران امام حسین ع
قضیه امام حسین ع مراحل مهم و سختی را در آن زمان گذراند.
خروج امام حسین ع از شهر جدش رسول الله ص به سوی مکه مکرمه و اقامش در آنجا برای چندین ماه پیش از آنکه در مراسم پرجمعیت حج و اجتماع بزرگی که در روز غدیر و به خصوص روز ترویه یا هشتم ذی الحجه سال شصت هجری بر گذار میشود شرکت کند
ایشان موسم حج و این شعائر (شعائر خدا )را در پس خود رها کرد و شعائر خدا را خودش با روح و بدن خود ادا کرد و آن موسم را جدا کرد و آن را به عنوان شعائری که بر اهلش اقامه میشود از محتوا تهی کرد
زیرا معصومین خودشان شعائر خدایند و مردم بر آنها حج میکنند.
و در آن وقت ، حج بدون موذنی که در میان مردم برای این واجب ندا دهد برای حسین ع بی ارزش شده بود و بر مردم و حاضرین در آن اجتماع واجب بود وقتی موذن از حج و از مکه مکرمه خارج میشود به موذن ملحق شوند و این از باب همراهی با امام زمانشان ع و برای جلوگیری از تقدم بر او یا تاخر از او که باعث نابودی و پیاده شدن از کشتی جاری ای که در حسین ع نمود دارد ، واجب است
(خدایا بر محمد و آل محمد همان کشتیهای جاری در میان عمق آبهای فراوان درود بفرست . هر که بر آن کشتی بنشیند ایمن میگردد و هر که آن را ترک نماید غرق میشود و جلو زننده از آن ، بیرون می رود و آنکه ازآنهاعقب بماند تباه میشود و همراه با آنها، به حق می پیوندد )
خدایا ما را به حق و شفاعت حسین ع از همراهان با آنها قرار بده
و آنگاه که امام تصمیم به خروج برای اصلاح در امت جدش رسول الله گرفته بود وبرای برادرش ابن حنفیه نامه نوشت، این مرحله اول بود .
و مرحله دوم :قافله یا کشتی امام حسین ع و آنهایی که به رکاب مبارک ایشان ملحق شدند و آنها هزاران نفر بودند
پس مدرسه ای پیشاهنگ لازم بود تا درس و پند بدهد تا دانشجویانی که به آن میپیوندند، فارغ التحصیل شوند و به این ترتیب، نتایجی راکه به دست می آورندبه آنها بدهد .
پس از آنکه نامه امام حسین را پذیرفتند ونوشته ای را که به عنوان کوچکترین نامه از نامه های کربلا وصف شده بود، ستاندند و امام ع در صبحدمی که از مکه خارج میشد،آن را به کسانی از بنی هاشم که در شهر مانده بودند ، داد و در آن نوشته بود :
(هرکه به من ملحق شود، شهید میگردد و هرکه تخلف کند ، گشایشی را درک نمیکند و السلام )
پس مدرسه امام حسین ع بر مسیر بین مکه مکرمه و صحرای کربلا و در آن جایگاهها و شهادتگاههای عظیم امتداد یافت و سفرش فقط در سی روز انجام شد .
و میتوانید آن را محاسبه کنید از روز هشتم ذی الحجه تا روز دهم محرم و این فقط سی روز میشود و از آن دانش آموزان و طلاب فارغ التحصیل شدند و بالاترین درجه پایان نامه های معروف به الهیات را دریافت کردند ، به رغم سختی هایی که بر آنها گذشت .
آنها به این سختیها توجهی نکردند و همت یگانه تنها ، رضایت خدای تعالی و رضایت امام زمان ع بود و میخواستند فقط خدا و امام زمانشان آنها را بپذیرد و آنها موفق به پیروزی شدند.
امتی که هفتاد و دو نفر از آنها برگزیده شدند ، به سوی کاروان حسین ع به شکلی اگاهانه و خالصانه رفتند و بیشتر آنها از اهل کوفه بودند و این در حالی بود که مردم از یاری ریحانه رسول الله ص ، شانه خالی میکردند .
پس یاران حسین ع و اهل بیت و اصحابش ، صاحب این لیاقت شدند تا قهرمانان کربلا و شجاعان عاشورا گردند و اگر این زمینی بودن نبود ، هرگز نمی توانستند به کهکشان برسند و مسیر را تکمیل کنند .
و فرق بین آنها و بین کسانی که به خاطر مصالح دنیوی به حسین ع پیوستند ، بسیار واضح و بزرگ است .
و به همین دلیل ، پندهای حسین به آنها نتایجی غیر از آن نتایج به دیگران داد زیرا آنها به آنچه حسین ع در درسها و پندهایش گفت توجهی نکردند زیرا توجه آنها ، امر دیگری بجز آنچه امام حسین ع رو به آن کرده بود، بود و آنها کاملا بی توجه ب مدرسه حسین ع بودند .
پس شکست خوردند و مدرسه و آموزگار آن را رها کردند و به لانه هایی هجرت کردند که مقام حقیقی و عملی آنها بود و به سوی معلمی رفتند که آنها را فریفته بود و انها را از کهکشان آزادگان و مدرسه نیکان دور داشته بود.
بله تاثیر یادآوری مرگ، آن مطلب عظیمی است که ترس و لرز بر طمعکاران افکند و آنها گریختند و از کاروان حسینی دور شدند.
در حالی که استمرار یاد مرگ و شهادت و قتل ، نتایجی کاملا متفاوت را در مخلصان فهیم در میان انصار حسین ع و اهل بیت طاهر ایشان ایجاد کرد .
(لیمحص الله الذین امنوا) ( تا خدا آنان را که ایمان آوردند ، پاکیزه و غربال کند )
به همین دلیل اصحاب حسین ع هرگاه ترس بر آنها احاطه میکرد و دشمن به آنها نزدیک میشد و در معرض نبردی حتمی قرار می گرفتند ، چهره هایشان نورانی تر می شد و موضعگیری شان رسالتی و ثبات آنها تاریخی و اسطوره ای میشد.
پس ثابت و پیروز و سعادتمند شدند و منزلهای خود را در بهشت مشاهده کردند و همره با حسین ع گشایش برایشان حاصل شد و از گردنه و با برتری گذشتند .
و این چیزی است که خدای سبحان و تعالی از بندگانش میخواهد .
و این به برتری آن مدرسه الهی و حسینی ای باز میگردد که درسهای اخلاقی و تربیتی میدهد و ساختمان عقیدتی درست و تثبیت نفسها و ریاضت دادن به انها را بر اساس مبدا جهاد در راه خدای تعالی و برای یاری دین آن معبود سبحان که با خلیفه آن معبود سبحان نمود می یابد انجام میدهد ؛ همان خلیفه ای که در میان مردم و سرزمینها سیاست می ورزد تا از آن گروه اندک مومن و صبور که نفس خود را آماده شهادت و درک فتح عظیم همراه با امام زمان ع کرده اند ، تخلص و اخلاص حقیقی ایجاد کند .
و این پس از آن است که از آن مدرسه عظیم آموختند ، چگونه ببخشند و با گرانبهاترین چیزی که دارند ،در راه خدای تعالی بخشش کنند تا بزرگترین پروژه برای شهادت در پیشگاه رحمت و حجت آن معبود سبحان یعنی خلیفه خدا باشد ؛ همان خلیفه ای که دعوت کرد و پرچم حاکمیت خدا را برافراشت و برای آن پرچم و برای تثبیت دین الهی که جز با خون شریف ایشان بر پا نمی شد ، بر علیه کفر و سرکشی به رهبری حاکمیت شیطان یا مردم ، جهاد کرد و این ،مهم بود .
پس ای مردم :
صفحه اول، با خروج امام حسین ع از مکه به کربلا برای اصلاح و بر طرف کردن کجی در امت جدش رسول الله ص و بیان حال امت به هر که از اهل مکه که گوش شنوایی داشت و دلیل آوردن برای اجتماعات آنها و نوشتن نامه به برادرش محمد ابن حنفیه که در آن علت خروجش را به وضوح بیان میکرد ، پیش از خروجش از مکه بود .
و صفحه دوم، که در آماده سازی قانون حسینی مربوط به نفس و روح و غربال و پاکسازی و خالص سازی آن برگزیدگان از میان آن جماعت فراوانی که ارزشی ندارند جز آنکه حال آنها به نتایج نهایی مناسب برسد .
و این پروژه شهادتی است در کربلا که با خون پاکیزه آنها تطهیر شد .
و آیا موضعگیری و شهادتگاه بزرگ به پایان رسیده است؟
- ۱۶/۱۰/۱۹