حضرت محمد رسول الله ص;(ادامه )
از اسحاق ابن عمار آمده که روزی از امام حسین(ع) در مورد معنى این آیه پرسیدم:
(وَکَانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ الَّلهِ عَلَى الْکَافِرِینَ )
(و با آنکه خود آنها پیش از بعثت انتظار فتح و غلبه به واسطه ظهور پیغمبر خاتم بر کافران داشتند آنگاه که آمد و با
مشخصات شناختند که همان پیغمبر موعود است باز کافر شدند و به نعمت وجود ایشان ناسپاسى
کردند که خشم خدا بر گروه کافران باد)
فرمود: در زمان ما بین پیامبر خدا حضرت محمد(ص) و حضرت عیسى(ع) قومی بودند که به مشرکان
می گفتند: اگر رسول خدا ظهور کند بت های شما را خواهد شکست و وعده و وعید می دادند و
تهدید می کردند و آنگاه که رسول خدا(ص) خروج کرد به ایشان کفر ورزیدند.
از اصبغ ابن بناته از حضرت على(ع) فرمود : و اما اصحاب المشأمة همان یهود و مسیح هستند که
خداوند عز و جل مى فرماید:
(الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَماَ یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُم )
(آنهایى که کتاب را به آنها دادیم او را می شناسند همانگونه که فرزندانشان را می شناسند)
محمّد(ص) و ولایت را در تورات و انجیل را مى شناسند همانگونه که فرزندان خود را در خانه خود
می شناسند:
(الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِین)(حق از جانب پروردگارت است وازمشرکین نباش)
و هنگامی که به آنچه از قبل شناخت داشته منکر شدند خداوند آنها را بدین وسیله مورد امتحان
قرار داده و روح ایمان را از آنها سلب کرد و سه روح را در بدن آنها مستقر کرد ،روح قدرت و روح
شهوت و روح جسم را و آنها را در زمره چهار پایان قرار داد:
(إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَام) (اینان مانند چهار پایانند)
چرا که چهارپایان بوسیله روح قدرت تحمل حمل اشیاء را داشته و با روح شهوت علف می خورند و
می خوابد و با روح بدن ح ک رت و سیر می کند.
و به همین خاطر یهود همراه با اوس و خزرج ساکن مدینه شدند چونکه آنها اطلاع داشتند که محمد
خاتم(ص) در نهایت به این مکان مهاجرت خواهد کرد و هنگامی که محمّد (ص) مبعوث شد و به
مدینه آمد، چون مطابق هوای نفسانى آنها نبود به ایشان کفر کرده و اتهام دروغ ، سحر و جادو و
شاعری و دیگر اتهاماتى که به انبیاء پیشین گفته بودند را به رسول اکرم (ص) نسبت دادند .
خداوند در قرآن می فرمود:
( أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لا تَهْوَى أَنْفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقاً کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقاً تَقْتُلُونَ )
( هرگاه فرستاده ای نزد شما آمد چون مطابق هوای نفسانى شما نبود به ایشان تکبر کرده
وبعضى از شما فرستادگان را متهم به دروغ و عده ای دیگر آنها را می کشید )
و منتظران حضرت محمد(ص) همان یهود و علماء آنها و مسیح و علماء آنها و احناف و علماء آنها بودند
که در انتظار خود مگر عده ای اندک، همگی شکست خوردند و رسول اکرم (ص) شدیدترین سختى
ها را از دست کسانى که کافر شدند، کشید و حتى گاهی اوقات پیامبر(ص) را باسنگ می زدند و
آنقدر به اذیت و آزار خود ادامه می دادند بطوری که پیامبر(ص)از بدنشان خون جاری می شد و
از شدت این آزار غش می نم ودند ولى با این حال این خواست خدا بود که دینش را با محمد(ص) و
على(ع) و خدیجه(ع) شروع کند و سپس منتشر شود وسراسر دنیا را فرا بگیرد .خداوند می فرمود:
(یُرِیدُونَ أَنْ یُطْفِئُوا نُورَ الَّلهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى الَّلهُ إِلَّا أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ )
( می خواهند که با دهانشان نور خدا را خاموش کنند ولى خدا می خواهد که نورش را گسترش دهد و
منتشر کند اگر چه به مذاق کافران خوش نیاید)
- ۱۶/۰۸/۱۸